من در حیرتم. یک نگاه چطور میتونه در یک لحظه دروغ و هم راست باشه؟! نگاهش میکنم ، توی کت و شلوار سورمه ایش شبیه پرنس رؤیاهای من شده.بلند بالاست و آروم. چشمهای قشنگش میخندن اما صورتش آرومه. نرم و سنجیده قدم بر میداره و به سمت یکی از مهمونها میره. درست همین چند لحظه پیش بود که نگاه گرمش رو حس کردم. لحظه ایی به هم خیره موندیم. برق چشم هاش از همین فاصله دور میخکوبم کرد، ولی بعد انگار ماسکی به صورتش بکشه، دوباره لبخند عمو مهران رو به بهار کوچولو زد و من رو از خواب و رؤیا بیرون کشید. آیا نگاهش دروغ بود؟آیا من انقدر خیال پرداز شدم که ترجیح میدم زادههای خیالم رو باور کنم؟! من از این احساس لعنتی سر در نمیارم. امیر رضا به من نزدیک میشه. دستم رو روی دهانم میذارم: امیر رضا!!ماه شدی،...
میاد طرفم و آروم بغلم میکنه: ببین کی به کی میگه ماه!
نگاهم میکنه: بهار خیلی دلم برات تنگ میشه.تند تند سر تکون میدم: نه امیر!امشب یک شب فوق العاده است از هیچی نگو! سر تکون میده و نگاه هر دومون به سمت عمو شهاب و مینا کشیده میشه. به عمو که به چشمم امشب زیباترین داماد روی زمینه..
و مینا که توی لباس سفیدش و تور بلندش درست مثل فرشتهها می مونه. در کنار هم یک زوج کاملند. زیبایی خودشون و وجودشون دلم رو به رقص در میاره...مامان و بابا حال کسانی رو دارند که پسرشون رو داماد کردند، برق شادی از تو چشمهاشون دور نمیشه. همه چیز دست به دست هم دادند و یک شب فراموش نشدنی برامون درست کردند.
امیر رضا تو کت و شلوار قهوه ایی رنگش خیلی زیبا شده بهش نگاه میکنم و لبخند میزنم، بدون اینکه نگاهم کنه دست هام رو آروم میگیره. مهران رو میبینم که به سمتمون میاد. انگار قلبم شروع به دویدن میکنه و مسابقه یی رو شروع کرده که خط پایانی نداره
میاد طرفم و آروم بغلم میکنه: ببین کی به کی میگه ماه!
نگاهم میکنه: بهار خیلی دلم برات تنگ میشه.تند تند سر تکون میدم: نه امیر!امشب یک شب فوق العاده است از هیچی نگو! سر تکون میده و نگاه هر دومون به سمت عمو شهاب و مینا کشیده میشه. به عمو که به چشمم امشب زیباترین داماد روی زمینه..
و مینا که توی لباس سفیدش و تور بلندش درست مثل فرشتهها می مونه. در کنار هم یک زوج کاملند. زیبایی خودشون و وجودشون دلم رو به رقص در میاره...مامان و بابا حال کسانی رو دارند که پسرشون رو داماد کردند، برق شادی از تو چشمهاشون دور نمیشه. همه چیز دست به دست هم دادند و یک شب فراموش نشدنی برامون درست کردند.
امیر رضا تو کت و شلوار قهوه ایی رنگش خیلی زیبا شده بهش نگاه میکنم و لبخند میزنم، بدون اینکه نگاهم کنه دست هام رو آروم میگیره. مهران رو میبینم که به سمتمون میاد. انگار قلبم شروع به دویدن میکنه و مسابقه یی رو شروع کرده که خط پایانی نداره
با لبخندش مسخ میشم،... ذوب میشم.... و دوباره شکل میگیرم، همینطور که روبرومون قرار میگیره و و در حالیکه نگاهش به نگاهم ثابت مونده میگه:امیر جان ایستادن در کنار قشنگترین دختر اینجا چه حسی داره؟
امیر که به وضوح جا خورده خنده ایی عصبی میکنه و میگه:مثل همیشه فوق العاده، ….. ببخشید
و ازمون دور میشه
و ازمون دور میشه
از رفتارش شوکه شدم، امیر که عاشق مهرانه …. چرا اینطوری کرد..
با نگاه ناباورم رفتنش رو دنبال میکنم نمیدونم چی بگم نگاهی به مهران که همچنان نگاهش ثابت رو من مونده میکنم و میگم
کمی عجیبه،… خوب ….. میدونین که به رفتنش چیزی نمونده ……..
بغض گلوم رو میگیره
میدونم … میدونم
و سرش رو پائین میندازه
سریع به خودم میام و به جمعیت در حال رقص نگاه میکنم..
باید برای شما دو نفر سخت باشه … نه؟
باید برای شما دو نفر سخت باشه … نه؟
سر تکون میدم ….
یکهو به سمتم برمیگرده: من به خوبی امیر رضا نمیرقصم اما شاید بتونم امشب ….. میزنه زیر خنده، سرش رو کج میکنه و نگاهم میکنه …. …به گرمای دستش که به طرفم کشیده شده پاسخ مثبت میدم ….
تو شادی دو تا موجود زیبا شریک شدن بهترین لذته، مینا و عمو وسط سالن میرقصند و همه اطرافشون، نگاهم به طرف امیر کشیده میشه که با دختر عموش در حال رقصه ، از ناراحتی چیزی تو صورتش نمیبینم، لبخند میزنم و نگاه مهران میکنم، نزدیک بهش میرقصم، گرمای نفس هاش خوابم میکنه ، … مدام حرف میزنه … از مینا میگه از شهاب که چقدر دوستش داره … فقط میخندیم،..میرقصیم و لحظه لحظه نگاهش، نوازش دستاش رو شونه هام، تک تک حرکاتش رو توی ذهنم حک میکنم
5 نظرات:
بتي جونم سلام ..مثل هميشه زيبا فقط من يهويي ديدم كه تو عروسي شهاب و مينا هستم..يعني يهويي گيج شده بودم كه الان قصه كجا داره دنبال ميشه.....
قالب هاي هرروزت هم آدم رو مثل نوشته هاي قشنگت سوپرايز ميكنه..ميبوسمت
وای بتی حون من عقب موندم ! این نوری بلا منو زده جلو همش رو خونده!!!!!!!!
بتی جون سلام کجائی خانومی داره علف زیر پامون سبز میشه هااااااا
سلام بتنی جان
خوبی
مرسی از مطالب خوبت
سلام بتی جون
من تازه دیدم با اولین خطی که خوندم
واقعا ازش خوشم اومد.
میخوام از فصل 1 بخونم
کجاست؟
راستی اسم منم بهار
ارسال یک نظر